نوستالژی یا غم غربت، حسرت و دلتنگی انسان نسبت به گذشتة سرشار از موفقیت خویش است و در اساس، اصطلاحی روانشناختی است که وارد ادبیات شده و زمینۀ گسترش پژوهشهای بینارشتهای را فراهم کرده است. فقر، حصر و زندان، مهاجرت، دوری از وطن، مصیبت و معصیت در ایجاد این احساس مؤثر است. روانشناسان، نوستالژی را یک حالت هیجانی و انگیزشی پیچیده میدانند که گاهی حاصل غم غربت و میل بازگشت به وطن و گاهی درماندگی ناشی از تفکر دربارة آن وطن است. غلامرضاخان ارکوازی، شاعر بلندآوازة ادب سنتی کردی، زیر تأثیر عوامل و شرایطی، جلای وطن کرده و غم دوری از وطن، فقدان عزیزان و حصر و زندان، خاطرات تلخی را برای او بر جای گذاشته و باعث شده است فضایی سرشار از دلتنگی و غم غربت را در شعر خود بیافریند. این پژوهش با هدف تبیین عاطفة غم غربت در آثار غلامرضا ارکوازی، شاعر بلند آوازة ایلامی با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده و گونههای نوستالژی مانند دوری از فرزند، یار و دیار و نیز تنوع موضوعی آن از گونة فردی و جمعی را بررسی کرده است. حاصل پژوهش نشان میدهد که شاعر، گاهی این موارد را در قالب گونههای بلاغی نمود داده و گاهی عاطفة فردی و جمعی غم غربت را در گونههای رنگها تبیین کرده است.